عبدالکریم قریب
کودکی
استاد عبدالکریم قریب گرکانی در سال ۱۲۹۱ خورشیدی در خیابان عینالدوله تهران دیده به جهان گشود. پدرش میرزا مصطفی خان مستوفی، فرزند میرزا عبدالکریم مستوفی گرکانی بود و مادرش دختر میرزا شکرالله خان (کاردار سفارت ایران در دولت عثمانی). او فرزند چهارم خانواده بود. دو ساله بود که پدرش بازنشسمته شد و پس از آن به اتفاق خانواده به گرکان از توابع آشتیان بازگشت.دکتر عبدالکریم قریب از آن دوران میگوید:"از تهران با کجاره به گرکان رفتیم. در طول راه، من و مادرم در یک تای کجاوه نشسته بودیم و خواهرم و یکی از دختر عموهایم که تحت تکفل پدرم بود در تای دیگر. پدرم نیز سوار بر اسب بود تا به گرکان رسیدیم. این مسافرت ۷ روز به طول انجامید. ۳ روز تا قم و ۳ روز تا گرکان.
استاد قریب، کودکی و تحصیلات خود را در گرکان گذرانده، به گفته خودش: "درگرکان مکتبهایی وجود داشت که به تدریس علوم و ادب قدیم آن روز میپرداختند، ولی کسانی که خود دارای فضل و دانش بودند، فرزندانشان را خودشان آموزش میدادند. تحصیلات پدرم حدود کار مستوفی گری بود و با زبان ریاضیات آن زمان (سیاق) هم آشنا بود. او بر علوم قدیمی و ادبیات فارسی تسلط داشت. شعر میسرود و خط زیبایی هم داشت. وقتی من به ۶ سالگی رسیدم، آموزش و تعلیم مرا برعهده گرفت و بدین ترتیب هر روز صبح نزد پدرم به تحصیل میپرداختم. پس از فراگرفتن الفبا و خواندن و نوشتن به خواندن کتابهای چون عم جزء و توسل، گلستان، بوستان، نصاب، صرف میر، امثله، صرف و نحو، مقامات حمیدی، کتاب حکیم مؤمن (که در علوم طبیعی آن روز نزد علما معروف بود) پرداختم.
استاد دکتر عبدالکریم قریب در دوازده سالگی پدرش را که نعمت بزرگ زندگی اش بود، از دست داد و به همراه مادرش که اهل تهران بود، مجدداً از گرکان به تهران عزیمت کرد. دکتر قریب در این باره میگوید: در سال ۱۳۰۴خ پدرم فوت کرد. پس از فروش خانه و باغ و اثاثیههای منزل، من و مادرم در سال ۱۳۰۶ به تهران آمدیم و منزلی کوچک در خیابان سقاباشی اجاره کردیم. در همان سال به دبستان صفوی رفتم و چون در دروس ادبیات قوی بودم من را درکلاس پنجم پذیرفتند. مدرسه صفوی بین دروازه دولاب و دروازه دوشان تپه بود. من در کلاس پنجم آن مدرسه عربی، انشاء، فارسی و ریاضیات را یاد گرفتم و چون شاگرد اول کلاس بودم، همیشه مبصر هم بودم. رقتی هم معلمها نبودند، من به بچهها دیکته میگفتم.
جوانی و ورود به دبیرستان
استاد دکتر عبدالکریم قریب پس از اتمام دورهٔ ابتدایی در مدرسه صفوی، در سال ۱۳۰۷ برای ادامه تحصیل، در دبیرستان علمیه ثبت نام کرد.
استاد قریب در ادامه بیان زندگیش میگوید: «در ۱۷ سالگی پس از اتمام دورهٔ ابتدایی در مدرسه صفوی به دبیرستان علمیه که در آن زمان نزدیک دانشسرای قدیم (سه راه ژاله سابق) بود وارد شدم و پس از آن به مدرسهای در پشت مسجد سپهسالار رفتم و تا اخذ دیپلم همانجا ماندم. من هر سال شاگرد اول کلاس بودم و دروس ریاضی، فیزیک و شیمی را در حد عالی میدانستم. مرحوم دکتر محمود حسابی هم دبیر فیزیک من در آن دوره بود.»
استاد از آن دوران میگوید: من در دوران دبیرستان معمولاً درس میخواندم و دنبال بازی نبودم. سه ساعت صبح و دو ساعت بعد از ظهر در دبیرستان بودیم و به خانه هم که میآمدم، درسهای روز بعد را آماده میکردم و تا ساعت ۸ یا ۹ شب مشغول مطالعه بودم. شب زود میخوابیدم و صبح زود بیدار میشدم. فقط روزهای جمعه کوه میرفتم و با دوستانم کوه پیمایی میکردیم. "
استاد قریب در سال ۱۳۱۴ با اخذ دیپلم علمی از دبیرستان علمیه تهران فارغ التحصیل شد. به گفته استاد در آن سال کلیه دانش آموزان سال ششم دبیرستان را در دارالفنون جمع کردند و امتحان گرفتند و ایشان نیز در آنجا امتحان دادند و دیپلم گرفتند.
ورود به دانشگاه
استاد دکتر قریب میگوید: در سالی که ما دیپلم گرفتیم آن قدر تعداد دیپلمهها کم بود که به ما میگفتند در هر دانشکدهای که دوست دارید ادامه تحصیل دهید و حتی میگفتند، بیایید یک ماه در این دانشکده بنشینید، اکر خوشتان آمد ادامه دهید و اگر خوشتان نیامد بروید دانشکده دیگر. من نیز در ابتدا، هر چند روز در یک دانشکده میرفتم و حدود یک ماه همین طور در دانشکدهها میچرخیدم تا وارد دانشکدهٔ علوم در رشته ریاضی شدم.
۶ ماه در رشته ریاضی ادامه تحصیل دادم ولی بعد از آن مجدداً رشته علوم طبیعی را انتخاب کردم و تا پایان تحصیلات دورهٔ لیسانس در این رشته ماندم، بخصوص چون زمین شناسی جزء این رشته بود و من به مرور زمان به رشته زمینشناسی خیلی علاقه مند شده بودم، در این رشته ماندم.
بعد از اتمام دورهٔ لیسانس، مطالعاتم را در زمینشناسی ادامه دادم. زمینشناسی چون با طبیعت سروکار داشت، برایم مفرحترین رشته بود. به خصوص برای من که درکودکی در دهات و باغ و زمین بزرگ شده بودم. به اعتقاد من، تمام زندگی انسان از زمین به دست آمدهاست و چیزی نیست که ما از زمین نگرفته باشیم. زمین در قرآن کریم از جایگاه ویژهای برخوردار است. قرآن ۱۱۴ سوره دارد و در ۱۰۴ سورهٔ آن از زمین صحبت شدهاست.
دکتر قریب در سال ۱۳۱۷ در رشته علوم طبیعی فارغ التحصیل شد. او در مدت تحصیل در دانشگاه ازراهنمایی اساتید عالیقدری برخوردار بود و پروفسور احمد پارسا نیز استاد گیاهشناسی وی در مدت تحصیل بود.
دکتر قریب از اتمام دورهٔ لیسانس خود میگوید: در آن زمان بعد از اخذ مدرک لیسانس همه موظف بودند به مدت یک سال، هرجایی دولت تعیین میکند بروند و کار کنند. اهواز از جاهایی بود که داوطلب نداشت. من اهواز را انتخاب کردم و پس از یک سال تدریس، در سال ۱۳۱۸ به تهران بازگشتم و به سربازی رفتم.
در سال ۱۳۲۰ خدمت نظام را تمام کردم و چون تعهد دبیری داشتم، در دبیرستان ایرانشهر تهران دبیر شدم. یک سال و نیم دبیر بودم تا اینکه با یکی از اساتید دانشگاهی ام برخورد کردم. ایشان گفت: شما نمیخواهید به دانشگاه بیایید و با من کار کنید. من پذیرفتم و به دانشگاه رفتم. در ابتدا نصف وقتم را صرف آموزش و پرورش میکردم و نصف وقتم را هم صرف دانشگاه. سال بعد از آن به طور تمام وقت به دانشگاه رفتم و به عنوان دبیر و متصدی آزمایشگاه کانیشناسی دانشکده علوم کار کردم.
در سال ۳۰ یا ۳۱ قانونی گذراندند که هر یک از فارغ التحصیلان لیسانس شاغل در دانشگاه سابقه کار دارند در صورتی که تألیفاتی داشته باشند، مدرکشان معادل دکترا شناخته میشود و من چون ۱۵ سال سابقه داشتم و طی آن مدت هم یک جزوهای در زمینه بلورشناسی(کانیهای جزیره هرمز (تهیه کرده بودم، شرایط این قانون را داشتم. بعد از تصویب این قانون، دانشسرای عالی و دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران، همزمان با هم از افرادی که دارای چنین ویژگیهایی بودند، دعوت به عمل آوردند و من در هر دو جا ثبت نام کردم و در هر دو جا با هم پذیرفته شدم. هنگامی که قرار شد از سوی شورای دانشگاه حکم برایم صادر شود، بین رئیس دانشسرای عالی و رئیس دانشکده علوم اختلاف افتاد. بالاخره رئیس دانشگاه گفت: این موضوع را به عهدهٔ خودشان بگذارید.
من هم دانشسرای عالی را انتخاب کردم و در سال ۱۳۳۳ دانشیار دانشسرای عالی شدم. در سال ۱۳۴۸ با رتبه ۱۰ استادی و ۳۸ سال سابقه کار به درخواست خودم از دانشسرای عالی بازنشسته شدم.
پس از بازنشستگی
در سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵ مدرسه عالی علوم اراک را تأسیس کردم و تا سال۱۳۵۴ مسئولیت آنجا را به عهده داشتم. در سال ۱۳۵۴ وزارت علوم اعلام کرد که کلیه مدارس عالی ملی میبایست ضمیمه دانشگاهها شوند و مدرسة عالی علوم اراک ضمیمه دانشسرای عالی شد. بعد از این کار حدود پنج ماه دیگر آنجا بودم، ولی دیدم مرتب دستوراتی میدهند که مطابق ذوق من نیست و چون من آن دستورات را انجام نمیدادم از تهران مرا خواستند و گفتند: آقای وزیر علوم گفتهاست که صلاح نیست شما در اراک باشید. بیایید مشاور عالی دانشسرای عالی باشید.من هم گفتم: آقای وزیر علوم خیلی خوب تشخیص دادهاند که صلاح نیست من در اراک باشم، ولی من تشخیص دادهام که صلاح نیست مشاور عالی بشوم. خداحافظی کردم و آمدم دانشگاه شهید بهشتی )ملی) و به طور حق التدریس، مشغول کار شدم تا سال ۱۳۵۸ که دانشگاهها تعطیل شد. از آن سال مشاور سازمان انرژی اتمی شدم.
استاد دکتر عبدالکریم قریب رئیس کمیته کارشناسی ایران نیز بودهاست. دانشگاه تربیت معلم در سال ۱۳۷۱ برای ارج نهادن به تلاشهای علمی استاد سمیناری تشکیل داد. سازمان انرژی اتمی نیز در سال ۱۳۷۲ بخشی از کتابخانه این سازمان را به نام ایشان نامگذاری کرد.
استاد قریب تا همین اواخر علی رغم کهولت و ضعف دوران پیری همچنان به فعالیت، تحقیق، تدریس و مطالعه مشغول بودهاست.
در گذشت
دکتر عبدالکریم قریب گرکانی در 17 بهمن سال 1381 بر اثر سکته قلبی درگذشت و بنا به وصیتش در زادگاهش آشتیان به خاک سپرده شد آرامگاه وی در محوطه دانشگاه آزاد آشتیان قرار دارد. فرزند وی مهندس فرهاد قریب گرکانی نیز در ادامه راه پدر به عنوان استاد در رشته زمین شناسی فعالیت می کند.تألیفات
- بلورشناسی، چاپخانه علمی، ۱۳۲۹.
- کانیشناسی، درباره کانیهای جزیره هرمز، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶.
- اصول علم کانیها، چاپخانه علمی، ۱۳۳۸.
- شناختن کانیها به وسیله معرفهای شیمیایی، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۴.
- چگونه کانیها را میتوان شناخت، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۴.
- مقالاتی چند درباره زمین، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۵.
- سنگ شناسی، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۶.
- یک دوره ۱۷ جلدی کتابهای طبیعی برای دبیرستانها، ۱۳۴۶-۱۳۴۴.
- گرکان، نشر آفتاب، ۱۳۶۳.
- زمین در فضا، نشر آفتاب، ۱۳۶۳.
- فرهنگ زمینشناسی، انتشارات انزلی، ۱۳۶۶.
- مبارزه با عوارض پیری، چاپخانه رامین، ۱۳۷۱.
- شناخت سنگها با نگاهی ویژه به سنگهای ایران، جلد اول، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲.
- شناخت سنگها با نگاهی ویژه به سنگهای ایران، جلد دوم، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- واژههای زمین شناسی، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۷۷.
- غارها و موارد استفاده از آنها، ۱۳۷۷.
- تولید خاک از نظر کشاورزی (ترجمه(، چاپخانه علمی، ۱۳۲۸.
- زلزله و آتشفشان (ترجمه)، چاپخانه علمی، ۱۳۲۹.
- مبانی زمینشناسی (ترجمه)، انتشارات خوارزمی، چاپ اول و دوم، ۱۳۴۸ و ۱۳۵۸.
- رازهای درون زمین (ترجمه(، انتشارات نیل، ۱۳۴۹.
- پدیدههای شگفتانگیز در آسمان و زمین (ترجمه(، انتشارات آفتاب، ۱۳۶۰.
- انسان در نبرد با طبیعت (ترجمه و تألیف)، نشر آفتاب، ۱۳۶۱.
- ۵۷ درس برای تقویت حافظه (ترجمه و تألیف)، نشر آفتاب، ۱۳۶۱.
- اسرار سه اقیانوس (ترجمه)، نشر آفتاب، ۱۳۶۲.
- غارشناسی (ترجمه)، نشر کوهستان، ۱۳۷۱.
- شرکت در کمیسیونهای علمی و عضویت در هیأت نویسندگان مجلات
- عضو هیأت نویسندگان مجله سخن علمی.
- عضو انجمن کانیشناسی و بلورشناسی فرانسه.
- عضو کمیسیون واژه گزینی جغرافیا در سازمان جغرافیای ارتش جمهوری اسلامی.
- عضوکمیسیون واژه گزینی زمینشناسی به سرپرستی شادروان دکتر حسین گل گلاب (فرهنگستان دوم).
- سردبیر و عضو هیأت نویسندگان مجله رازی (کرمانشاه(
- سردبیر و عضو هیأت نویسندگان مجله رشد زمین شناسی.
- مؤسس رشته زمینشناسی در دانشگاه آزاد اسلامی آشتیان.
- مؤسس مدرسه عالی علوم اراک از سال ۱۳۴۹ (دانشکاه فعلی استان مرکزی)
- مسئول و سرپرست مجله دانش روز (اراک)
- کمک و همکاری با آقای دکتر عباس شیبانی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در تأسیس دانشکده پزشکی کاشان